-
بایگانی ها
- فوریه 2017
- آگوست 2013
- جون 2013
- مِی 2013
- آوریل 2013
- مارس 2013
- فوریه 2013
- دسامبر 2012
- نوامبر 2012
- اکتبر 2012
- سپتامبر 2012
- آگوست 2012
- ژوئیه 2012
- جون 2012
- مِی 2012
- آوریل 2012
- مارس 2012
- فوریه 2012
- ژانویه 2012
- دسامبر 2011
- نوامبر 2011
- سپتامبر 2011
- آگوست 2011
- ژوئیه 2011
- جون 2011
- مِی 2011
- آوریل 2011
- مارس 2011
- فوریه 2011
- ژانویه 2011
- دسامبر 2010
- نوامبر 2010
- اکتبر 2010
- سپتامبر 2010
- آگوست 2010
- ژوئیه 2010
- جون 2010
- مِی 2010
- مارس 2010
- فوریه 2010
- دسامبر 2009
- نوامبر 2009
- اکتبر 2009
- سپتامبر 2009
- آگوست 2009
- ژوئیه 2009
- جون 2009
- مِی 2009
- آوریل 2009
- مارس 2009
- فوریه 2009
- ژانویه 2009
- دسامبر 2008
- نوامبر 2008
- اکتبر 2008
- سپتامبر 2008
- جون 2008
- آوریل 2008
-
متا
بایگانی ماهانه: مِی 2010
آنقدر از هم دور شدیم
سلام دوستان عزیزم. امیدوارم که خوب باشید. به شدت درگیر هستم هم ذهنی هم کاری! نتیجتا فرصت نوشتن و سر زدن به دوستان خیلی کمه.. این روزها روزهای خاصیند. و امیدوارم به خوبی سپری بشن. اولین باره که مطلبی رو … ادامهی خواندن
دلتنگی
همزمان با درگیری های کاری که باید دائم در رفت و آمد تهران باشی یکی از بهترین دوستان عمرت که سفر دو ماهه ای به ایران داشته موقع رفتنش میشه.. و تو در تمام این دو ماه بر خلاف پیش … ادامهی خواندن
برچسبخورده با درد دل
دیدگاهی بنویسید
پرسه زنی در مترو
از شروع کار مترو که فقط یک کوپه اختصاصی بانوان داشت من مخالف نشستن در آن بودم و تا سه سال هم هرگز پایم را به کوپه اختصاصی نگذاشتم مخصوصا وقتی دو کوپه را اختصاص دادند . تا اینکه یکبار … ادامهی خواندن
عروسی دخترم
بلاخره عروس شد! بلاخره بله رو گفت و من همونطور که در رویاهای گذشته ام تجسم میکردم در لحطه بله گفتنش قلبم بوم بوم میزد و وقتی در اغوشش گرفتم کنترل اشک از دستم رفت! بلاخره سفید پوشید و … ادامهی خواندن
Pride and Prejudice
برای بهبود زبان انگلیسی به خواندن کتاب های داستان خلاصه شده متدوال برای زبان آموزی پرداختم. اخرین کتابی که خواندم pride and prejudice اثر جین اوستین بود. مطمئنا اکثر شما غرور و تعصب را خوانده اید و یا حتما در موردش شنیده … ادامهی خواندن
برچسبخورده با فرهنگی, زنان
دیدگاهی بنویسید
نقدی بر یک وبلاگ نویس
سالها پیش در زمان دانشجویی که موج فلسفه خوانی در میان جوانهای سن من به شدت همه گیر شده بود و باید بگویم مد بود بگویی فلسفه میخوانی! یا فلسفه دوست داری! من هم فکر میکردم اگر میخواهم با سواد … ادامهی خواندن
برچسبخورده با فرهنگی
دیدگاهی بنویسید
خروس جنگی
از اینهمه جنگ و دعوا خسته شدم. از این همه نصیحت.. از این همه گفتن و گفتن و نشنیدن!!! این روزها هر جا میری همه اعصابها خرابه.. همه خروس جنگین ،همه در حال جنگ و دعوان.. همه زمین و … ادامهی خواندن
مینویسم نمینویسم!
گلبرگها رو پر پر میکنم: بنویسم..ننویسم… گل بعدی پر پر میشه :مینویسم….نمینویسم روزی هزار تا سوژه میاد تو این ذهن خط خطی… اما برای نوشتن دست رو کیبورد نمیچرخه… ذهن خشک میشه.. خط خطیهاش انقد زیاده که سیاه میشه… … ادامهی خواندن
برچسبخورده با درد دل
دیدگاهی بنویسید
شب و سکوت و سیاهی
شب است و سکوت و سیاهی و هیچ چیز سخت تر از این نیست که باید حتی لبهایت را بدوزی! غروب در جایی سوژه جالبی به ذهنم رسیده بود برای نوشتن. اما وقتی امدم و غم را بر چهره … ادامهی خواندن
برچسبخورده با درد دل
دیدگاهی بنویسید
کدبانو، خیانت کار!
امشب درجمعی حضور داشتم که باور کردم باید در میان خانمها بنشینم. و کنار آقایان این یکبار نباشم! دلیل اصلی هم شاید این بود که مردهای جمع از مسائل صنفی حرف میزدند و نهایت فوتبال و این بار برام حرفهایشان … ادامهی خواندن