بایگانی ماهانه: مِی 2009

کوچه

 سلام میخواستم یه چیزی در رابطه با انتخابات بنویسم که نشد! یعنی امیدوارم بتونم فرصت کنم و اون چیزی که میخوام و درست بنویسم. از مطلب تندکی نشوتن دیشبم با اون همه غلط تایپی معذرت میخوام. پام هنوز درد میکنه نه … ادامه‌ی خواندن

برچسب‌خورده با , | دیدگاهی بنویسید

درد پا و تخریب

از بس خونه نشستم امروز خسته شدم… پام دردش بهتر شد اما هنوز کبوده… امروز زید آبادی اومده بود داشنگاه نتونستم برم و …. هر کی یه جیز میکه. خیلی ها گیج شدن! کلا خوب همه رو پیچونده! و البته … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در سیاسی | برچسب‌خورده با | دیدگاهی بنویسید

مصلحت و عبرت

  آبان ۸۱،ترم اول سال دوم دانشکده بودم بخاطر نحوه غلطی از زندگی که یکسال قبلش داشتم تصمیم گرفته بودم برگردم به روال دوران دانش آموزی و علاقه های همیشگیم کتاب و نوشتن! مقدمه اش هم که بارها کفتم با … ادامه‌ی خواندن

برچسب‌خورده با | دیدگاهی بنویسید

مرمر خسته، مرمر بخبخت!

سلام دوستان عزیز خوبید؟ امروز تو لاهیجان مسابقه رالی اتوموبیلهای شاسی بلند بود. شوهر خاله گرام هم پازن عزیزش رو استتار نموده و در و پیکرش رو کنده بود و رفته بود واس مسابقه.. منم که مرده این چجیزا اما … ادامه‌ی خواندن

برچسب‌خورده با | دیدگاهی بنویسید

من و ستاد و حق شهروندی

سلام دوستان عزیز. امیدوارم که در این روزهای پر التهاب و پر جنب و جوش باقیمانده به انتخابات نهایت استفاده از توان خودتون رو ببرید و در رسیدن به هدف مشترک تمام سعی و تلاشتون رو بکنید اومدم که بگم … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در سیاسی | برچسب‌خورده با | دیدگاهی بنویسید

تجربه دوم خرداد این بار از نوعی دیگر

از دوم خرداد ۷۶ ، ۱۲ سال گذشت.. ۱۲ سال پیش افتخارم این بود که اولین رایی که میتونم بدم به نام سید محمد خاتمی است. و هنوز با گذشت ۱۲ سال با تمام حرفها و حدیثها مخالفتها و انتقادها … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در سیاسی | برچسب‌خورده با | دیدگاهی بنویسید

کروبی یا موسوی ؟ چرا؟

دوستان عزیز نامه های دلتنگی، همراهان و خوانندگان دائمی و گذری سلام! امیدوارم روزهای آخر اردیبهشت ماه و این هوای مطبوع بهاری را به خوبی در حال گذران باشید و آماده رفتن به سومین ماه بهار دل انگیز! روزها مثل … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در سیاسی | برچسب‌خورده با | دیدگاهی بنویسید

آیا فقط دختران در معرص خطر هستند؟

۱- چند شب پیش که خواستم زیر باران قدم بزنم تنها راه قدم زدن در آن وقت شب، رفتن به خانه خاله ام که در نزدیکی خانه مان است بود. ساعت ۱۰:۳۰ شب قصد رفتن کردم. برای خانواده دیگر عادی شده … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در اجتماعی | برچسب‌خورده با , | دیدگاهی بنویسید

تجربه سبز

امروز روزی بود که کاندیدایی که برای ریاست جمهوری انتخابش کردم به استانمان میامد. من که از آخرین فعالیتم ۸ سال میگذشت حس عجیبی داشتم. ابتدا به سینما ۲۲ بهمن رفتم . آقای موسوی دیداری با فرهیختگان استان گیلان در … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در سیاسی | برچسب‌خورده با | دیدگاهی بنویسید

انتخابات ، ستاد و خاطره

وستان عزیز و خوبم سلام. اول باید تشکر ویژه از همتون بکنم که به تبادل نظر در سه روز اخیر پرداختید و گفتنیهایی که لازم میدیدید رو گفتید و … خیلی دلم میخواست جمع بندی کنم اما بنا به دلایلی … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در سیاسی | برچسب‌خورده با | ۱ دیدگاه